این ترس‌ها در کودکی و جوانی افراد ریشه دارد و منجر به شکل گیری روابط اشتباه و آسیب‌های فردی در روابط عاطفی می‌شود. متاسفانه چنانچه اقدامی جهت رفع این مسائل صورت نگیرد، صاحبان این ترس‌ها در روابط خود با افراد مختلف و به طور مکرر با مشکلاتی مواجه خواهند شد.

اگرچه ممکن است با اغلب این ترس‌ها تا حدودی آشنا باشید، این مقاله شما را به درک عمیق‌تری از افکار آقایان می‌رساند. به خاطر داشته باشید که میزان ترس در هر فرد متفاوت است. برخی از آقایان کاملا در این مشکلات غرق شده‌اند، و برخی دیگر در صدد رفع این مسائل و رشد فردی هستند.

این حق شماست تا با تشخیص این که شریک عاطفی‌تان در کدام گروه قرار دارد، برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی به سرعت از رابطه خارج شوید. چنانچه شاهد تلاش افراد برای از بین بردن این ترس‌ها هستید، الگوهای عنوان شده در ادامه به شما در درک روان شناختی این موضوع کمک خواهند کرد.

1. ترس از عدم پذیرش

این دسته از آقایان از بی علاقگیِ ناگهانیِ خانم ها نسبت به خود و ترک شدن از جانب آنها واهمه دارند. این امر، منجر به خودداری آنها از هرگونه صحبت آزاد و صمیمانه و مشاجره مستقیم می‌شود. به محض رو به رو شدن با اختلاف های معمول و اجتناب ناپذیرِ هر رابطه، صاحبان این ترس خود را کنار می کشند.

آنها ترجیح می‌دهند نارضایتی های خود را در قالب تکست یا ایمیل عنوان کنند و جسارت لازم برای مخالفت و یا اتمام رابطه با شریک عاطفی خود را ندارند و به همین علت مشکلات در روابط آنها قوت می‌گیرد. آنها به افراد منفعل پرخاشگر تبدیل می شوند و به مرور دست از تماس گرفتن و پیغام دادن به شریک عاطفی خود می کشند و قبل از اینکه شما آنها را ترک کنید، آنها شما را ترک خواهند کرد.

این افراد از مورد قبول نبودن توسط دیگران می ترسند، احساس “پذیرفته نشدن” حس نابودی دردناکی به آنها می‌دهد و به همین علت از هر مشاجره مستقیمی فرار می کنند.

اغلب آقایان تا حدودی از الگوی “اجتناب از بحث و مشاجره” رنج می برند. علت این است که آقایان در رویارویی با استرس، چالش های بیشتری دارند. پژوهش ها حاکی از آنند که بعد از هر جر و بحث، ضربان قلب و فشار خون در آقایان، در مقایسه با خانم ها، بیشتر افزایش می یابد و مدت زمان طولانی تری را در این حالت سپری می کنند و در تسکین درد خود با چالش های بیشتری مواجهند. همین امر باعث می‌شود تا از نظر احساسی از شما فاصله بگیرند تا به آرامش مورد نیازشان دست یابند.

این افراد از بحث های توام با عصبانیت اجتناب می کنند و در صورت بروز هر گونه عدم توافق، خود را کنار می‌کشند، از تکست/ایمیل برای صحبت استفاده می کنند و به راحتی پاسخ پیغام‌های شما را نخواهند داد.

2. ترس از کنترل شدن

به علت فشارهای شدیدی که صاحبان این ترس از جانب مادران خود در حین بزرگ شدن تجربه می‌کنند، الگوی این ترس در آنها شکل می‌گیرد. آقایان ارزش بیشتری برای استقلال و آزادی خود قائلند. آنها برای تعریف هویت مستقل خود، به ناچار زودتر از مادرانشان فاصله می‌گیرند.

نبرد برای کسب هویت مستقل در آقایان، در مقایسه با خانم‌ها بسیار سریع‌تر شکل می‌گیرد.از این رو، به عقیده بسیاری از آنها، زنان همچون وزنه‌های سنگین آنها را به پایین کشیده و آزادی آنها را به دست می-گیرند. از منظر این افراد، ازدواج مهر تاییدی بر عدم تعادل قدرت بوده که در آن مرد، به کنترل زن در می‌آید.

چنانچه این ترس در مردها شدت یابد به فوبیا کلاسیک تعهد ختم می‌شود. صحبت از آینده صاحبان این ترس را ساکت، مضطرب، غمگین یا عصبانی می‌نماید. چنین افرادی در جمع دوستان یا خانواده، نسبت به پارتنر خود بی‌اعتنا هستند. آنها حین صحبت بیشتر از ضمیر “من”، و نه “ما”، استفاده می‌کنند و شما را از نزدیکان خود دور نگه می‌دارند.

این افراد رابطه خود را با شما به صورت دست و پا شکسته و مقطعی برای سالیان طولانی ادامه می‌دهند. آنها مادامی که شما تمام کننده رابطه باشید، خواهان برگشتن شما هستند اما در نهایت باز هم زیر بار تعهد نمی-روند، چرا که بر این باورند که با این کار استقلال خود را از دست خواهند داد.

چنانچه رابطه با صاحبان این ترس تا مرحله روابط جنسی مستمر پیشرفت کرده باشد، ممکن است به جای گذراندن شب با شما خواهان برگشت به منزل و ترک شما باشند. آنها از نظر عاطفی از شما دور و غیر قابل دسترس هستند. این افراد ممکن است مدعی شوند که در تعریف عشق و یا تجربه آن ناتوانند و یا باوری به عشق، سر و سامان گرفتن در کنار شخص دیگر و ازدواج ندارند.

این گروه از آقایان حتی با وجود علاقه بیش از حد به فردی دیگر، از حفظ رابطه عاطفی طولانی مدت با آنها واهمه دارند و معتقدند نمی‌توان هم زمان در رابطه عاطفی جدی با یک زن بوده و خود واقعیشان باشند. آنها معتقدند باید از نقش یک “پیشوا” در تنهاییِ خود دست کشیده و به نقش یک “حمایت‌گر” در زندگی زناشویی مبدل شوند.

گویی تفریحات، معاشرت با دوستان، گشت و گذارها و ورزش کردن آنها تحت تاثیر نقش کنترل‌گر و قدرتمند یک زن از بین می‌رود. برای این افراد تعهد، عشق و ازدواج همچون گیر افتادن در قفسی است که هیچ راه فراری ندارد.

این افراد تا قبل از تقاضای شما، جهت تعیین یک تاریخ مشخص و تعهد با اعتماد به نفس رفتار می‌کنند؛ اما به محض شنیدن درخواست شما، به دنبال یک نقطه امن برای پناه می‌گردند. آنها تا قبل از هر گونه صحبت برای هم‌خانه شدن و نامزدی، خود را گوش به فرمان و مشتاق برای خوشحال کردنِ شما نشان می‌دهند.

3. ترس از “دوست داشتنی نبودن”

از آن جایی که بسیاری از آقایان در دوران کودکی مورد قدردانی قرار نمی‌گیرند و احساس بی‌ارزشی می‌کنند؛ به مرور باورِ ناخودآگاه “دوست داشتنی نبودن” در آنها شکل می‌گیرد. آنها همواره احساس عدم امنیت دارند و بر این باورند که به اندازه کافی خوب نیستند.

این گروه از آقایان محتاج تایید و نظر شما قبل از هر تصمیم‌گیری هستند. اوایل روابط عاطفی خود، به سختی تلاش می‌کند تا شما را خوشحال کنند. احساسات آنها، به فکر و احساس شما بستگی دارد. چنانچه شما غمگین، ناامید و یا ترسیده باشید؛ آنها نیز آزرده می‌شوند و احساسات منفیِ شما را گواهی بر بی‌ارزشی خود می‌دانند.

از این رو، در روابط عاطفی خود راحت نیستند. آنها تصور می‌کنند که شریک عاطفیشان مناسب آنها نیست و هنگامی که زمان برداشتن قدم بعدی در رابطه به سمت تعهد فرا می‌رسد؛ منفعل و ساکت بوده و از شما دوری می‌کنند.

نشانه دیگر این ترس، ناتوانی صاحبان آن در تحمل صحبت‌ کردن شما با سایر آقایان، به ویژه شریک عاطفی سابقتان است. در چنین شرایطی، این افراد مستاصل، کج‌خلق و یا کناره‌گیر می‌شوند. اگر به آنها خیانت کنید؛ تلاشی برای برگرداندن شما نخواهند کرد. در عوض، زیر انبوهی از تنفر به خود غرق خواهند شد.

صاحبان این ترس ممکن است ساکت و خجالتی به نظر برسند. آنها در پس انجام امور، به دنبال دریافت تایید هستند و مشتاقند تا “یاری دهنده” قلمداد شوند. منفعل هستند و از انجام فعالیتهای انفرادی همچون ورزش و بازیهای کامپیوتری لذت میبرند. این افراد نمی‌توانند رقابتی از جانب سایر مردان را تحمل کنند و تحمل این وضعیت از جانب آنها، نشان از پایان رابطه است.

4. ترس از “به حساب نیامدن”

با وجود این که این ترس بسیار مرتبط با ترس قبلی است، اما ریشه‌های خاص خود را در بیولوژی و فرهنگ صاحبان خود دارد. فرهنگ مادی‌گرایی به آقایان آموزش داده است که ارزش آنها به واسطه موفقیت‌های مالی و قدرتی آنها سنجیده می‌شود.

آنها تصور می‌کنند که محکومند در عرصه‌های مختلف، در مدرسه، ورزش، بازی‌های ویدئویی و روابط عاطفی (چه در نقش شریک عاطفی و چه در حکم والد) موفق باشند. این ترس به ویژه در افرادی مشهود است که در آنها پسر خانواده همواره محکوم به کسب موفقیت است: باید در دوران تحصیل نمره‌های عالی بیاورد، و یا در بازی فوتبال رو به پیشرفت باشد.

برای یک پسر 21-18 ساله بسیار دشوار است تا مثل یک “مرد” رفتار کند. می‌توانید تصور کنید چنانچه مرد صاحب این ترس، احساس مردانگی کافی نکند؛ تا چه حد آزرده‌خاطر خواهد شد. پیشرفت در رابطه با صاحبان این ترس، بسیار دشوار است. آنها همواره از اینکه نتوانند آنچه را که یک زن لایق آن است، برای او فراهم کنند؛ می‌ترسند. هر چه علاقه آنها به یک زن بیشتر باشد، ترس آنها از شکست در رابطه با آنها نیز بیشتر است.

این افراد نیاز به داشتن یک پارتنر فوق‌العاده جذاب و زیبا دارند تا حضور آن فرد، سندی بر موفقیت آنها به عنوان یک مرد باشد. این گروه از آقایان ممکن است حتی بعد از سال‌ها بودن در یک رابطه، علاقه عمیقی به پارتنر خود نداشته باشند.

این دسته از آقایان در مورد دستاوردهای خود رجز می‌خوانند، اغراق می‌کنند و حتی دروغ می‌گویند. برنده بودن در محیط کاری و در برابر خانم‌ها، برای خوب بودن حال آنها ضروری است. چنانچه در محل کار خود با مشکلی مواجه شوند، با شرمندگی کنار کشیده و به دنبالِ زن دیگری برای به رخ کشیدن قدرت مردانه‌ خود می‌گردند.

5. ترس از “بر ملا شدن”

هر چه یک مرد به یک زن نزدیک‌تر می‌شود؛ ترس مرد از رو به رو شدن با شرایطی که در آن ناگزیر به افشای ترس‌ها و احساساتی که مرد نبودن او را بر ملا می‌کند، بیشتر می‌شود. این ترس، به ویژه در آقایانی که والدین آنها در کودکی گریه کردن را مایه‌ شرمندگی آنها می‌دانستند دیده می‌شود.

به همین ترتیب، ترس از تعهد نیز با ترس این افراد از خانواده یا گذشته خود نمایان می‌شود. صاحبان این ترس ممکن است برای جبران قصور خود به بر ملا کردن رازهای خصوصی اطرافیان که زندانی، فقیر و .. هستند؛ پناه ببرند.

این گروه افراد در فیلم‌ها در قالب شخصیت‌هایی نمایش داده می‌شوند که تنها در صورت مخفی کردن گذشته خود، راضی به ازدواج می‌شوند. برای این دسته از آقایان، بازگو کردن و ابراز احساسات غیر ممکن است و اعتراف کردن اصلا مورد پسند آنها نیست.

 

شکل دیگر این ترس، از یک حس درونی ناشی از یک نقص بزرگ و غیر قابل حل نشات می‌گیرد. برای مثال: کوتاهی قد، یا کوچک بودن آلت تناسلی. این گروه از افراد سخت کار می‌کنند و همواره در تلاشند تا رقبای خود را با کنایه و تحقیر پشت سر بگذارند.
در روابط عاطفی، صاحبان این ترس شرکای عاطفی خود را با انتقاد و پیدا کردن مشکلاتشان مورد هدف قرار می‌دهند.

در جلسات مشاوره، معمولا مدعی هستند که پارتنر مناسبی پیدا نمی‌کنند. آنها خود را بسیار سخت‌گیر و لایق داشتن بهترین شریک عاطفی معرفی می‌دانند. رفته رفته، با پیش‌روی جلسات مشاوره، اعتراف می‌کنند که علت تنها ماندن آنها این است که از تعهد و فاش شدن حقیقت زندگیشان می‌ترسند.

این گروه از آقایان هر احساسی که حاکی از “نیازمند بودن” آنها باشد را انکار می‌کنند.
مثل اضطراب، عدم امنیت و یا تنهایی. گفتن “دوستت دارم” برای آنها مشکل است و نسبت به دیگران بسیار منتقد هستند.

بسیاری از مشکلات روانشناختی با رواندرمانی و دارودرمانی قابل حله.

6. ترس از “اعتماد به یک زن”

چنانچه آقایان سابقه مورد خیانت قرار گرفتن، سواستفاده شدن و ناکامی از جانب یک زن و یا مادری سخت‌گیر داشته باشند مشکلات اساسی در تعهد خواهند داشت. این افراد، با بی‌اعتمادی به تمام زنان، به خود قول می‌دهند تا هرگز از جانب آنها آسیبی نبینند.

همچنین اگر از سوی یک زن از نظر مالی، متضرر شوند، تصور می‌کنند که زن‌ها صرفا برای پول به آنها علاقه دارند. این ترس، در جریان خلاص شدن از یک جدایی و یا هنگام تلاش برای پیروزی در یک مشاجره، در صاحبان آن شدت می‌گیرد. در چنین شرایطی این افراد تصمیم می‌گیرند که هرگز مجددا ازدواج نکنند.

این افراد با خشم، از مادران یا شرکای عاطفی گذشته خود صحبت می‌کنند و نسبت به زنها، احساس قربانی شدن دارند. آنها از روابط عاطفی خود بیرون می‌آیند و مدعی هستند که به عشق باوری ندارند و هرگز ازدواج نخواهند کرد.

 

7. ترس از “بزرگ شدن”

صاحبان این ترس آمادگی یک فرد بالغ برای پذیرفتن مسئولیت‌های یک رابطه، فرزندپروری و زندگی خانوادگی را ندارند. این موقعیت، که سندرم Peter Pan نیز خوانده می‌شود، ریشه در مشکلات خانوادگی مختلفی دارد.

برای مثال، ممکن است خانواده این افراد فرزنشان را همواره از دنیای واقعیت و یا احتمال رو‌یا‌رویی با شکست محافظت کرده باشند. هر گونه مشکل در مدرسه، خطای فرد دیگری قلمداد میشده و از دید خانواده‌ این افراد، فرزندانشان هرگز مسئول هیچ خطایی نبوده‌اند.

صاحبان این ترس هرگز از جانب خانواده‌ خود، برای موفقیت (مثلا در یک ورزش رقابتی یا پروژه‌ درسی)، یعنی شرایطی که مستلزم کوشش بسیار و در عین حال محتمل رویارویی با شکست باشد، مورد تشویق قرار نگرفته‌اند. صاحبان این ترس، عموما والدین بسیار محافظی در کودکی داشته‌اند که اجازه‌ بازی با سایر بچه‌ها را به آنها نمی‌داده‌اند. این افراد معمولا به علت تجربه طلاق، تک‌ سرپرست بودن و یا مادران به شدت درگیر کار مورد غفلت قرار گرفته‌اند.

این گروه از مردان جوان در ساخت هویت خود به عنوان یک فرد بالغ با مشکل مواجه می‌شوند. آنها از درون احساس کودکی با تمایل به بازی کردن، مصرف مواد مخدر، شب بیداری و شغل‌های ساده با کم‌ترین میزان مسئولیت را دارند. آنها ممکن است به بازی‌های کامپیوتری اعتیاد داشته باشند و یا ساعت‌ها به تماشای مسابقات ورزشی بپردازند. همچنین ممکن است در عین مصرف روزانه ماریجوانا، نگران سلامتی خود باشند و تا 30 سالگی در خانه بی‌کار بمانند.

این قبیل افراد مانند یک نوجوان نابالغ رفتار می‌کنند: در جمع جک‌های مسخره تعریف می‌کنند، در مشاجره‌ها، یا سریعا کنار می‌کشند و یا با قهر حرف خود را به کُرسی می‌نشانند. آنها مدام دغدغه‌ سلامتی فیزیکی خود را دارند.

8. ترس از “عدم توانایی تصمیم‌گیری صحیح”

 

صاحبان این ترس به سختی قادر به تصمیم‌گیری هستند و به داوری‌های خود اعتماد ندارند. زمانی که تصمیم به تماشای فیلمی می‌گیرند، بلافاصله از انتخاب خود پشیمان می‌شوند. آنها مطمئن نیستند که در کمپانی مناسبی کار می‌کنند. از تصمیم‌گیری در شرایطی که حق انتخاب سایر گزینه‌ها از آنها سلب شود، می‌ترسند و این ترس انتخاب زن‌ها به عنوان پارتنرشان را نیز در بر می‌گیرد. چرا که همواره دغدغه‌ انتخاب زنان بهتر از شما، همراه آنهاست.

این افراد دائما در حال فکر کردن هستند و نمیتوانند از نشخوار ذهنی دست بردارند. آنها در فکر کردنِ وسواس‌گونه به مسائل، زیاده‌روی می‌کنند و همیشه در ذهنشان “گزینه دوم بهتری” قرار دارد.

9. ترس “O-meter”

این ترس مجموعه‌ای از هر 8 ترس است که با شدت نرمال، در افراد وجود دارد. افراد یا با این ترس‌ها رو به رو شده و آنها را حل می‌کنند؛ و یا این ترس‌ها چنان در آنها تقویت می‌شود که مانع از ورود آنها به یک رابطه عاطفی متعهدانه خواهد شد.

چنانچه ترس از تعهد در افراد بیش از حد نرمال باشد؛ نمودهای متفاوتی پیدا خواهد کرد. برخی افراد اعتیاد پیدا می‌کنند، برخی ساعات طولانی به بازیهای کامپیوتری می‌پردازند، پرخوری، اعتیاد به الکل و اعتیاد به کار، از دیگر شکل‌های این ترس‌ها می‌باشد.

گروهی دیگر پرخاشگر می‌شوند و دیگران را مورد اهانت قرار می-دهند. برخی سخت‌گیر و سلطه‌جو، و بعضی دیگر منفعل و خجالتی می‌شوند و از هر گونه مکالمه عمیق در رابطه با آینده اجتناب می‌کنند. گروهی خیانت می‌کنند. چنانچه ترس ها شدید باشند؛ معمولا کاری از دست کسی ساخته نیست. ترس آنها در سطح ناخودآگاه کنترل امور و روابط عشقی آنها را به دست می‌گیرد.

به محض این‌که ترس در صاحبان آن توسط شرکای عاطفیشان شناخته شود؛ خواه در نتیجه سپری کردن اوقات بیشتر با یکدیگر، خواه به دنبال هم‌خانه شدن، صحبت از آینده و یا نامزدی و.. صاحبان ترس، برای عقب نشینی به هر راهی متوسل می‌شوند. آنها کوچک‌ترین علاقه‌ای به بررسی خود، انگیزه‌ها و ترس‌هایشان ندارند.

شما باید بدانید که این افراد اساسا از شرایط زندگی عشقی خود راضی هستند و تمایلی به تغییر ندارند. بنابراین بهتر است هر چه سریع‌تر خود را از آنها دور کنید. حتی اگر شنیدن این توصیه برای شما سخت و غیرمنصفانه باشد! ترک این روابط به نفع شماست. چرا که در آخر شما هستید و چندین سال تباه شده از عمرتان، که هرگز قادر به بازگشت نیست.

ترس‌های نرمال

همه ما با دو تفکر روبه رو می‌شویم:

1. اینکه وارد یک رابطه شده و با هم یکی شویم و یا

2. آزاد و مستقل باشیم.

هنگامی‌که دو نفر عاشق یکدیگر شده و با هم یکی می‌شوند؛ طبیعی است که تا حدودی بایت از دست دادن استقلال، حریم خصوصی، هویت وعلایق مستقل خود واهمه داشته باشند. چنین ترس‌هایی در بین زنان و مردان مشترک است. برای ساختن یک رابطه عاطفی، باید میان طرفین توافق‌هایی صورت گیرد و این پروسه زمان‌بر است.

به‌علاوه، برای همه ما پیش آمده است که درگیر یک رابطه عاطفی شده و زمان محدودی برای دوستان دختر خود داشته باشیم.

طبیعی است که اوایل یک رابطه پارتنر شما درجاتی از شک، دو‌دلی و ترس‌هایی که در موردشان صحبت کردیم؛ داشته باشد. نکته اصلی اینجاست: چنانچه میزان این ترس‌ها نرمال باشد؛ مانع از پیش‌روی رابطه به سمت صمیمیت و تعهد نمی‌شود.

گاهی تشخیص فوبیا تعهد، از ترس‌های معمول، در آقایان مشکل است.

در چنین شرایطی لازم است تا از تمایل شریک عاطفی خود به ابراز حقایق و رشد، اطمینان حاصل کنید. آیا او در حال رشد و ترقی در جلسات مشاوره‌اش است؟ آیا طی ماه‌ها و یا سال‌های گذشته، رابطه شما رو به پیشرفت بوده است؟ آیا در جمع دوستان و خانواده‌اش با شما راحت است؟ آیا توانایی صحبت از آینده و اهدافش دارد؟ آیا تمایلی به ابراز علاقه به شما دارد؟ آیا جسارت برداشتن قدم‌های بعدی، برای پیشرفت در رابطه، مثل همخانه شدن یا نامزد کردن با شما را دارد؟

مثبت بودن پاسخ تعدادی از این پرسش‌ها، حاکی از طبیعی بودن میزان ترس در پارتنر شما می‌باشد.

کمک به افراد برای غلبه بر ترس‌هایشان

 

چنانچه فردی به شما و رشد در کنارتان علاقه مند باشد؛ برای رو به رو شدن با ترس‌هایش دست به کار خواهد شد. به ویژه اگر شما، نیاز وی، برای داشتن حریم خصوصی را درک کنید. به یاد داشته باشید که این افراد ممکن است ترس‌ها و توقعات منفی خود را، به سمت شما نشانه بگیرند و ناخودآگاه شما را وادار به خشم، انتقاد و دوری از اطرافیانتان کنند.

اگر این مسئله را درک کنید؛ می‌توانید با آنها مهربان بوده و الگوهای منفی گذشته آنها را تحریک نکنید. می‌توانید به آنها در باور عشق کمک کنید. تا همان طور که جیمز بالدوین می گوید “برای دفاع از خود در برابر یک ترس باید با آنها رو به رو شوید.” آنها را در این مسیر همراهی کنید.

کمک به افراد برای رویارویی با ترس‌هایشان کار ساده‌ای نیست. خصوصا زمانی که شما هم مشکلات خود را با عشق و تهعد، در کنار سایر نیازهایتان دارید.